درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • ردیاب خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ماشین و آدرس t3-25.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 1
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

ماشین





واژه نامه ی محلی ما

اشطو (eshtou) : چطوری

بستاک (bestak) : به ایست.حرکت نکن ، تکان نخور.

پاتول (patool)  : ظرف دیگ مانندی است که چوپانها در داخل آن غذایشان را آماده می کنند و می خورند.

پخلی (pekheli) :کاه و دانه ای که بعد از درو در مزرعه باقی می ماندو معمولا توسط دامها چرانیده می شود.

پیر (peeyar) : پدر ، بابا

پیلو (peelou) : مکانی برای استراحت و دوشیدن گوسفندان.

ترخت (terakht) : راست و خشک و بدون انعطاف.

ترینگ (tereeng) : مترادف با ترخت است یعنی راست و خشک و بدون انعطاف.

تشت (tasht) : ظزف گرد نسبتا بزرگی که از آن برای شستن لباس استفاده می شود.

تغار (teghar): ظزف گرد نسبتا بزرگی که در گذشته از آن برای درست کردن خمیر استفاده می شد.

توج (touj) : نوعی از لبنیات که مخلوط گرم شده شیرو آغوز(همان شیر روز اول بعد از زاییدن)به دست می آید.

توقاچ  :(toughach) همان داس است که شکل هفت انگلیسی با یک دسته چوبی در انتها دارد که برای درو کردن محصولات کشاورزی استفاده می شود.

تیاق (teeyagh) : چوبدستی چوپانان که برای راندن دامها و محافظت آنها از آن استفاده می شود.

جوال (jeval) : یک نوع کیسه پارچه ای نسبتا بزرگ است که خانمها آن را در خانه می بافند و معمولا برای حمل و نقل و یا نگهداری دانه استفاده می شود.

چوغوری ( choghoree) : گودال

چک (chak) : نوعی چنگال چوبی بزرگ است که از آن برای باد زدن مخلوط کاه و دانه و جدا کردن آنها از هم استفاده می شود.

خسیل (kheseel): جو و یا گندمی که در فصل پاییز کشت می شود و در اواخر زمستان سبز شده آن توسط دامها چرانیده می شود .

دلنگو (delangoo) : آویزان

دو کارد (dookard)  : قیچی بزرگ آهنی که برای چیدن پشم و موی دامها استفاده می شود.

سدول (sedool) : جو یا گندم خودرو را که در سال بعد از کشت اصلی می روید.

شخ (shakh) : بدون انعطاف ، راست.

غال(ghal): سوراخ

قلبه (gholbah): سوراخ

قلبنه (gholbenah): سوراخ ، آبراهه زیر دیوار

قلمبه(gholombah) : بسیار بزرگ ، حرف درشت و سنگین

قی قنک(gheyghenak): از لبنیات و پنیر مانند است که از جوشاندن آغوز و همان شیر اولیه دام به دست می آید.

کتل (ketal): پالان حیوانات.

کرتوک : (kortook) تکه سیخ یا چوبی که دارای شاخه های متعدد می باشد که از آن برای اندازه گرفتن مایعات (مخصوصا شیر)استفاده می کنند بدین ترتیب که آن را داخل ظرف شیر می گذارند بندهای آن نشان دهنده مقدار شیری خواهد بود که رد و بدل می شود.

کرقند ( korghand) : گود ، ژرف ، گودال.

کلاونگ (kelavang) : سرگرم ، سرگرم کردن.

کلمباتی (kolombatee) : برجستگی ، برآمدگی ، تپه ، بلندی

کندال (kendal): گودی ، گودال.

کنسک (kenesk) : آدم خسیس

کوکنه  (kookenah):ریسمانی نسبتا بلند دارای دو عدد میخ بزرگ در دو انتها و حلقه هایی در بین که دو عدد میخ را محکم به زمین می کو بند و سر گوسفندان را برای دوشیدن درون حلقه قرار می دهند تا آرام بگیرند.

گاش (gash) : مکانی برای استراحت و محافظت دامها از شر گرگ و سرما که معمولا دایره شکل و دارای درب میباشد که چوپان در آنجا می خوابد.

گرماس (gormas) :نوعی از لبنیات که از مخلوط شیر و ماست به دست می آید و کمی ترش مزه است.

لقشک بازی (leghshak bazi ): سرسره بازی

لکتو (leketou) : آویزان

لمبر (lombar) : باسن ، ران پا

مچم (mochom) : مخففی است برای کلمه ی " من چه می دانم"

ملو (melou): کیسه بزرگ از جنس گونی یا پلاستیک که برای حمل کاه یا کالا های حجیم مانند پنبه استفاده می شود.

منگال : (mangal) نوعی از داس است که شکل نیمدایره دارد ولی در اندازه بزرگتر و افراد حرفه ای تر از آن برای درو استفاده می کردند.

وخه (vakheh) : برخیز ، پا شو



ضرب المثل های محلی ما

 

آدم هولکی به دو جا مشاشه.(adame houleki b doo ja meshasha)

کنایه از این است که فردی که در کارش خیلی عجله کند کارش را نمی تواند به خوبی به سرانجام برساند.

از خرس موی کنده شد ، خلق بدید به خنده شد.

کنایه از آدم خسیس است که اگر در موردی همتی کند و یا سخاوتی به خرج دهد همه تعجب خواهند کرد.

از خر نر گوزم غنیمته.

کنایه از آدم خسیسه است که اگر حداقلی هم از او نصیب شود ارزشمند است.

از خور مدم به مردم ، خودم یدک مگردم.( از خودم به مردم به دهم و خودم بیکار بمانم.)

کنایه از بذل و بخشش بدون حساب و کتاب و بی اندازه است که خود صاحب مال را به زحمت اندازد.

از کمرویی که درم ، یک بچه از شوی خو ندرم.(از بس کمرو هستم یکی از بچه هایم از شوهر خودم نیست.)

کنایه از انسان بسیار کمرو است که این کمرویی برایش مشکل ساز شده است.

از نوکیسه قرض نکن ، وقته قرض کردی خرج نکن.

منظور این است از کسی چیزی طلب کن که ظرفیت و تحمل آن را داشته باشد.

اگه از آسمون بباره ارزن تر ، به گردن ما نمفته یک کتل خر.

کنایه از کم شانسی و بداقبالی است.

ای روم به کون ما بسته کرد.(این را هم به من نسبت داد)

کنایه از نسبت دادن چیزی به فردی است که که آن صفت به او تعلق ندارد.

بچه کار فرما ، بم ردی بدو.( کاری به عهده فردی ناپخته بگذار و خودت هم به دنبالش برو تا خرابش نکند.

کنایه از واگذاری امری به فردی ناپخته و کم تجربه است.

بگذار که خود خور جا کنم ، بعد مبینی چها کنم.

کنایه از فردی است که در ابتدا کسی او را به جایی به حساب نمی آورد و زور زورکی اورا پذیرفتند و هیچ ادعایی هم نداشت ولی حالا که وارد گود شده ادعای غیر قابل تصوری دارد.

بم سناری نمیارزه.(سنار ظاهرا واحد پولی بسیار کم ارزش در گذشته بوده)

کنایه از چیزی بسیار کم ارزش و یا آدم بسیار نادان می باشد.

به قربون گل گندم ، کور خویم بینای مردم.

کنایه از ندیدن عیبهای خود و دیدن و بزرگ جلوه دادن عیوب دیگران است.

به بنه ی نون بچه ، مدر مخوره کلوچه.( به بهانه ی نان بچه ، مادرش کلوچه می خورد)

بدین مفهوم است که فرد می خواهد کاری را خودش انجام دهد اما خجالت می کشد به بهانه یک کوچکتری آن را انجام می دهد که اگر کسی ایرادی گرفت آن کار را به کوچکتر نسبت دهد.

پس و پشت تور دیدم عاشق دیوانه شدم ، تی روی تور دیدم راسته به گو خانه شدم.(صورت تو را که دیدم انگار وارد آغل گاو شدم.)

کنایه از فردی است که ظاهر و باطنش خیلی متفاوت است.

پشه به خمب سرکه ی یکسال طاقت میاره.

منظور از صبوری و طاقت آوردن در شرایط سخت است.

تا پول داری رفیقتم ، قربون بند کیفتم.

منظور از افرادی است که بیشتر رفیق ثروت و دارایی امان و یا پست و جایگاه اجتماعی امان هستند نه رفیق خودمان.

تغار بشکنه ماس بریزه ،جهان گردد به کام کاسه لیسان.

منظور ایجاد فرصت شدن برای فرصت طلبان و سو استفاده کنندگان است.

تف هر که بم دهن خودی شیرینه.

منظور این است که هر کس خودش لذت داشته هایش را می داند نه دیگران.

توم کور و مم کور ، کی نونار ببره به سر تنور.

منظور دو فردی است که هر دو دارای یک نوع نا توانی هستند و کارشان معطل مانده است.

جفاهای که بم کولو کشیدم    انگار خط به روی عو کشیدم.(جفاهایی که به کولاب کشیدم انگار خطی بر روی آب کشیدم)

کنایه ازاین است که زحمت زیاد کشیدم ولی نتیجه مطلوب نگرفتم.( کولاب نام روستایی بوده در منطقه باخرز)

چراغ که به خنه روایه ، به مجد حرمه.( چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است.)

منظور این است که اولویت در انجام امور با امورات شخصی است.

خر کس بود به مله ما ، اوقات گذار همه ما.( مله= محله)

کنایه از انسان نادانی است که وجود او موجب دردسر و ایجاد مشکل برای دور و بری ها شده است.

خر که سر بشه به آخور خو لقد مزنه.(خر که سیر شود لگد به آخورش می زند.)

کنایه از ناسپاسی و قدر نشناسی است

خر گفت و خر کس باور کرد.

کنایه از این است که یک انسان ناپخته و نادانی چیزی گفت و نادان دیگری آن را تایید کردو به اجرا گذاشت.

درخت صابون مال کن ، بم کون آدم بی عار کن.

کنایه از آدم بی عار و بی مسئولیت است که از هیچ گونه نیش وکنایه ای هم خیالی ندارد.

دست مزنم قبای خور ،نمشناسم بابای خور ، بابای چارق به پای خور.

منظور کبر و غروری است که فرد بعد از رسیدن به مکنت و مال بدان دست می زند.

سر بشمار و نون بگذار.

منظور این است که کسی که ادعای کار بزرگ دارد باید به همان اندازه تلاش و سرمایه گذاری کند.

سر ملو ر یله داده ، کون ملو ر گریفته.(ملو= کیسه بزرگ)

منظور این است که اصل را رها کرده و به فرع چسبیده است.

سوز کنی کرباس ، سرخ کنی کرباس.(سوز= سبز)

منظور این است که چیز نامناسب و کم کیفیت را با تغییر رنگ دادن نمی توان خوب جلوه داد.

شیرر خوردی ، بزغله کلو نمنی.(اگر شیر بز را خوردی بزغاله آن را بزرگ نمی کنی)

منظور این است که اگر می خواهی به هدف بزرگی برسی باید از یک سری چیز های کوچکتر چشم پوشی کنی.

صدا گوز خور نمشنووه.

کنایه از بسیار پیر و درمانده بودن است.

عو در خنه گلوکه ، دختر همسیه خلوکه.( آب در خانه گل آلود است و دختر همسایه معیوب)

کنایه از این است که چیزی که به سادگی و بدون زحمت و تلاش به دست آدم برسد بی ارزش و یا کم ارزش است.

عو که از سر گذشت چه یک وجب ، چه صد وجب.

منظور این است که وقتی در انجام کاری مشکلی برایت پیش آمد نباید دست از تلاش برداریو خودت را ببازی. بلکه باید ادامه دهی تا به موفقیت برسی.

کفگیر به ته دگ خورده.

کنایه از کم آوردن و کمبود و ناتوانی است.

کفگیر به ملقه مگه کون تو قال دره.

منظور این است که فرد عیب و ایرادهای خودش را نمی بیند و سعی در بزرگ کردن و جلوه دادن عیب های دیگران است.

کور به کور مگه عاصا کوری م به کون تو.

کنایه از فردی است که خودش ناتوانی و یا نقیصه ای دارد اما از خودش را نمی بیند و به دیگران ایراد می گیرد.

گازرگاه گاز رفتم ، ریش ریدم و راه رفتم.

منظور این است فرد باتجربه و پخته ای هستم و به سادگی گول نخواهم خورد.

گدا که معتبر شوه ، از خدا بی خبر شوه.

منظور فخرفروشی و فراموشی دوران سخت گذشته خود .

گدا گدایی مکرد ، گدا دگه تبره ای خالی مکرد.( گدا گدایی می کرد گدای دیگر توبره ایش را خالی می کرد.)

منظور استمداد و یاری خواستن از کسی که خودش نیازمند کمک است.

گربه کس دشت و مرده شو جمتاس.(جمتاس = یک نوع کاسه)

کنایه از آدم خسیس و ندید پدید است.

گو بزید گوسله.(گاو ما زایید و گوساله ای آورد.)

منظور این است که مشکل غیر منتظره ای پیش آمد.و قضیه حادتر شد.

گوز گوز مذاق نیه.

منظور این است که قضیه خیلی جدی است و نمی توان به راحتی از کنارش گذشت.

لاف به غریبی بزن ، گوز به مسگری.

منظور این است که پیش آدم مجرب و کار بلد نمی توان اظهار فضل کرد.

ما را نبود طالع ، از کر خر پیر صالح.

کنایه از این است که از بس که بد شانس هستم از کم ارزشترین چیز هم برای من نصیبی نیست.

مال خودم از خودم ، مال مردم پنج و دو.

کنایه از آدم طماع و حریص است که به حق خودش قانع نباشد.

مال خور مخکم بگیر ، همسیه خور دزد مگیر.(مال خودت را محکم بگیر و همسایه ات را دزد نگیر)

کنایه از محافظت از اموال خویش و متهم نکردن دیگران است.

مهر بچه به سر پیچه مادریه.( مهر بچه با سر پاچه مادرش است.)

بدین مفهوم است که پدر آن بچه ای را بیشتر دوست دارد که مادرش را بیشتر دوست دارد.(مخصوصا در خانواده هایی بیشتر استعمال دارد که پدر بیشتر از یک زن دارد)

نم گوشت خوردم و نم دنبه بو کشیدم. (نم = نه من)

منظور این است که حاضر نیستم برای هر چیز ناچیزی منت کشی کنم.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:دانلود فیلم ماشین, :: 13:13 ::  نويسنده : حسین دبیر